loading...
پارس جوک|برترین اس ام اس ها|برترین جوک ها|
حسین بازدید : 59 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

يک روز مردي خيلي خجالتي رفت توي يک كافي شاپ ...


چند دقيقه كه نشست توجهش به يک دختر خوشگل كه كنار ميز

بار نشسته بوده جلب شد.


نيم ساعتي با خودش كلنجار رفت و بالاخره تصميمش رو گرفت و

رفت سراغ دختر و با خجالت بهش گفت : ميتونم كنار شما بشينم

و يه گپي با همديگه بزنيم و بيشتر آشنا بشيم ؟!
دختر ناگهان و بي مقدمه فرياد زد : چي؟! من هرگز امشب با تو

نمي خوابم ؟!!

همه مردم توجهشون جلب شد و چپ چپ به مرد نگاه کردند و

سري تکون دادند !

مرد بيچاره سرخ و سفيد شد و سرشو انداخت پايين و با

شرمندگي رفت نشست سر جاش ...

بعد از چند دقيقه دختر رفت كنار مرد نشست و با لبخند گفت : من

معذرت ميخوام! متاسفم كه تو رو خجالت زده كردم. راستش من

فارغ التحصيل روانپزشكي هستم و دارم روي عكس العمل مردم در

شرايط خجالت آور تحقيق مي كنم ...!!!

مرد هم ناگهان فرياد زد : چي؟! منظورت چيه كه 200$ براي يه

شب مي گيري؟

حسین بازدید : 66 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

تعدادى پيرزن با اتوبوس عازم تورى تفريحى بودند. پس از مدتى يکى از پيرزنان به پشت راننده زد و يک مشت بادام به او تعارف کرد راننده تشکر کرد و بادام‌ها را گرفت و خورد. در حدود ٤٥ دقيقه بعد دوباره پيرزن با يک مشت بادام نزد راننده آمد و بادام‌ها را به او تعارف کرد راننده باز هم تشکر کرد و بادام‌ها را گرفت و خورد. اين کار دوبار ديگر هم تکرار شد تا آن که بار پنجم که پيرزن باز با يک مشت بادام سراغ راننده آمد، راننده از او پرسيد چرا خودتان بادام‌ها را نمى‌خوريد؟ پيرزن گفت چون ما دندان نداريم. راننده که خيلى کنجکاو شده بود پرسيد پس چرا آن‌ها را خريده‌ايد؟ پيرزن گفت ما شکلات دور بادام‌ها را خيلى دوست داريم!

حسین بازدید : 60 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

پیرمردی مشکل شنوایی داشته و هیچ صدایی رو نمی تونسته بشنوه.

بعد از چند سال بالاخره با یک دارویی خوب می شه.
دو سه هفته می گذره و می ره پیش دکترش که بگه گوشش حالا می شنوه.
دکتر خیلی خوشحال می شه و می گه: خانواده شما هم باید ظاهرا خیلی خوشحال باشن که شنوایی تون رو بدست آوردید.
پیرمرد می گه: نه، من هنوز بهشون چیزی نگفته ام! هر شب می شینم و به حرف هاشون گوش می کنم… فقط تنها اتفاقی که افتاده اینه که توی این مدت تا حالا چند بار وصیت نامه ام رو عوض کرده ام!

حسین بازدید : 59 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

زنه دیروقت به خونه رسید آهسته کلید رو انداخت و درو باز کرد و یکسر به

اتاق خواب سر زد
ناگهان بجای یک جفت پا دو جفت پا داخل رختخواب دید
بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش رو برداشت و تا جایی که میخوردند آن دو را
با چوب گلف زد و خونین و مالی کرد.
بعد با حرص بطرف اشپزخانه رفت تا ابی بخورد
با کمال تعجب شوهرش را دید که در آشپزخانه نشسته است.
شوهرش گفت سلام عزیزم!
پدر و مادرت سر شب از شهرشون به دیدن ما اومده بودند چون خسته بودند
بهشون اجازه دادم تو رختخواب ما استراحت کنند

راستی بهشون سلام کردی؟؟؟؟؟؟

حسین بازدید : 63 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

مردی می ره پیش کشیش تا اعتراف کنه. می گه: من در زمان جنگ جهانی دوم به یک مرد در خانه خودم پناه دادم.

کشیش می گه: خوب این که گناه نیست!
مرد می گه: ولی من بهش گفتم برای هر یک هفته ای که در خانه من بمونه باید ۵ دلار بپردازه.
کشیش می گه: درسته که کارت خوب نبوده، ولی تو با نیت خوبی این کار رو انجام دادی.
مرد می گه: اوه! متشکرم! خیالم راحت شد. فقط یه سوال دیگه…
کشیش می گه: بگو فرزندم.
مرد می گه: آیا باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟

حسین بازدید : 58 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم ، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده ! به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت ،

در مورد اقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره ، لابد فقط به ادم های با کلاس و شیک پوش و با شخصیت میده ! بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چین !! با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟!

کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست ! دل تو دلم نبود ! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده ؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : اقای محترم ! بفرمایید !

قند تو دلم اب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم ! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اون قدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم ، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید ! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!

حسین بازدید : 62 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

در کلاس درس استاد دانشگاه خطاب به یکی از دانشجویان میگه انواع استرس رو توضیح بده و استرس واقعی کدومه

دانشجو میگه دختر زیبائی رو کنار خیابان سوار میکنی.  اما دختره کمی بعد توی ماشینت غش می کنه.  مجبور می شی اونو به بیمارستان برسونی. در این لحظه دچاراسترس آنهم از نوع ساده‌ میشی!

در بیمارستان به شما می گن که این خانم حامله هست و به تو تبریک میگن که بزودی پدر میشی. تو میگی اشتباه شده من پدر این بچه نیستم ولی دختر با ناله ای میگه چرا هستی. در اینجا مقدار استرس شما بیشتر میشه. آن هم از نوع هیجانی!

در خواست آزمایش دی.ان.ای می کنی. آزمایش انجام میشه و دکتر به شما میگه : دوست عزیز شما کاملا بیگناهی ، شما قدرت باروری ندارید و این مشکل شما کاملا قدیمی و بهتر بگویم مادرزادیه. خیال تو راحت میشه و سوار ماشینت میشی و میری. توی راه به سمت خونه ناگهان به یاد ۳ تا بچه ت میفتی …؟ و اینجاست که استرس واقعی شروع میشه!

حسین بازدید : 77 پنجشنبه 11 مهر 1392 نظرات (0)

آیا میدانید که فقط در سریالهای ایرانی ست که بیمارستانها بدون گرفتن هیچ ودیعه ای فوری بیمار را بستری یا عمل می کنند ؟

حسین بازدید : 67 پنجشنبه 11 مهر 1392 نظرات (0)

تا حالا دقت کردین وقتی برمی گردیم خونه و می خوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیم رو برداریم، با زانو و با زحمت زیاد می ریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم

حسین بازدید : 67 پنجشنبه 11 مهر 1392 نظرات (0)

فقط یه ایرانی میتونه صبح جمعه ساعت ۶ با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی پاشه بره بیرون حلیم بخوره ، پارک بره، ورزش هم کنه. بعد ساعت ۹ برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه!

حسین بازدید : 55 پنجشنبه 11 مهر 1392 نظرات (0)

فقط یه ایرانی میتونه داروهایی که دکتر براش تجویز میکنه فقط همون یکی دو روز اول فقط استفاده کنه بعدش تو یخچالش به اندازه یه داروخانه دارو داشته باشه

حسین بازدید : 95 پنجشنبه 11 مهر 1392 نظرات (0)

فقط یه ایرانی میتونه یه کادو بخره 10هزار تومن بعد برچسب قیمتشو بکنه و فکر کنه که گیرنده کادو فکر میکنه که اونو 100هزار تومن خریده.

تعداد صفحات : 14

درباره ما
Profile Pic
پارس جوک|برترین اس ام اس ها|برترین جوک ها|زیباترین اس ام اس ها|همه جور جوک و اس ام اس|زیباترین مطالب طنز|زیبا ترین جوک ها|pars-joke.ir|
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از کدام قسمت سایت بیشتر استفاده می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1210
  • کل نظرات : 37
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 135
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 786
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 786
  • بازدید ماه : 926
  • بازدید سال : 934
  • بازدید کلی : 159,943