رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟
میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!
رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟
میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!
دارم تو کوچه راه میرم یه خانمه با ماشین رفت تو چاله آب پاشید همه صورتم
و لباسام خیس شد، وایساده میگه وای خیس شدید ؟
پ نه پ دیدم یه خانم محترمی مثل شما رانندگی یاد گرفته...اینا اشک شوقه
تو کلاس هی میگفتیم "استاد خسته نباشید". استاد میگه یعنی وفت تمومه؟ گفتیم پ ن پ همین الان از اتاق فرمان اطلاع دادن که ۱ ساعت به تایم کلاس اضافه شده!!
رفتم خونه دانشجویی یکی از دوستام داشتم یکی از ظرفای چرب مورچه زدشو می شستم اومده بالا سرم میگه ای وای چی کار می کنی داری ظرف و می شوری؟ گفتم پــ نــ پــ مورچه ها هوس آب تنی کرده بودن آوردمشون حموم!
رفتم چشم پزشک میگه واسه سرخی چشمتون اومدین؟ می گم: په نه په! سرخیش عادیه وسطش سیاه شده --
گفتم چندیست دچار درد و مآتم شده ام
چون شمع که می سوزد کم شده ام
گفتا نکند که عاشق من شده ای؟
گفتم پ نه پ عاشق عمه ات شده ام
دیشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی می کردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پ ن پ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پ ن پ و زهرمار سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پ ن پ میبرمت لندن!!!
میخوام برم خونه چشام قرمزه ... به رفیقم میگم چشام قرمزه؟
میگه آره میخوای همینجوری بری ؟
پَ نه پَ وایمیسم تا سبز شه بعد حرکت میکنم ...
عاقد سر سفره عقد : عروس خانم وکیلم؟
پَــــ نَ پَــــ دکتری ! دعوتت کردیم سطح علمی مجلس بره بالا!!
با بابام رفتیم بنگاه میگم آقا مزرعه دارین؟ میگه میخواین بخرین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ما مترسکیم اومدیم دنبال کار،گفتیم مارو تو یه مزرعه ای چیزی نصب کنید..!
دارم تو کوچه راه میرم یه خانمه با ماشین رفت تو چاله آب پاشید همه صورتم
و لباسام خیس شد، وایساده میگه وای خیس شدید ؟
پ نه پ دیدم یه خانم محترمی مثل شما رانندگی یاد گرفته...اینا اشک شوقه
تو کلاس هی میگفتیم "استاد خسته نباشید". استاد میگه یعنی وفت تمومه؟ گفتیم پ ن پ همین الان از اتاق فرمان اطلاع دادن که ۱ ساعت به تایم کلاس اضافه شده!!
با هزار ترس و لرز بسته های پول رو بردم بانک، کارمنده می گه:
می خوای بریزی به حساب؟
گفتم: پَ نه پَ!!
عاشقتم! اومدم بریزم به پات
دم تلفن همگانی به یارو میگم: می شه بدین منم یه زنگ بزنم؟
میگه: کارت تلفونو؟
پ ن پ شماره اونی که باهاش حرف می زدیو
تو مراسم خواستگاری بودم که دختر خانم با سینی چایی اومد داخل!
شروع کرد به چایی دادن. رسید به من سینی رو گرفت جلوم و گفت بفرمایین.
گفتم ممنون اهلش نیستم.
گفت منظرتون چاییه؟
پ ن پ ازدواجو میگم
تعداد صفحات : 5