خدایا! در فراغ دوست بگیر از من دنیا را
اگر بی عشق او باشم نبینم صبح فردا را
فرستنده:******حسین******
خدایا! در فراغ دوست بگیر از من دنیا را
اگر بی عشق او باشم نبینم صبح فردا را
فرستنده:******حسین******
بود زمانی که نگاهت نفسم بود،
در اوج عطش قطره اشکت قفسم بود
با آن همه درماندگی و درد و اسارت
لبخند تو یک لحظه کلید قفسم بود
سبدی هست در اندیشه ی من که پر از گل بدهم هدیه به تو
غافل از آن که تو خود ناب تری یک جهان گل بخورد غبطه به تو
فرستنده:******حسین******
من آنقدر دیوانهام که وقتی دورم میزنی باز نگران تواَم،
سرت گیج نرود!
ایرانیها میگن: از دل برود هر آنكه از دیده برفت
اما فرانسوی ها میگن: به قلب ما نزدیك است آنكس كه ازچشمهای ما دور است.
فرانسوی میخوامت
ﻗﺎﻧﻌﻢ...!
ﺍﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ...!
ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩ...!
ﻗﺮﺑوﻥ ﺩل خودم ﻛﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ!
آرزویم برایت این است:
در میان مردمی که می دوند برای "زنده بودن"
آرام قدم برداری برای"زندگی کردن"
به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز در تورا تشخیص دهد.
اندوه پنهان شده در لبخندت را
عشق پنهان شده در عصبانیتت را
و معنای حقیقی در سکوتت را
امروز شوق فردا داریم وحسرت دیروز را، اما در بین هزاران دیروز و صدها فردا فقط یك امروز وجود دارد، پس به یادتم، به یادم باش، شایدكه فردایی نباشد
من عاشق تو هستم.
عاشق چشمانی که اقیانوسی از آرامش را در خود دارد.
عاشق دستانی که خداوند، نوازش را با الهام از آنها معنی کرده است!
عاشق لبخندی که زیبایی را تمام و کمال به تصویر می کشد.
دوستت دارم.
هرگز نشد بیای پیشم بگیری دستای منو
بدونی من عاشقتم گوش کنی حرفای منو
تو بی وفا بودی ولی اونکه برات میمرد منم
تا زنده ام دوستدارم اینه کلام آخرم
من رسم دوستی ام مثل نان نیست!
که گرمش در سفره دل باشد و سرد و بیاتش سهم نمکی! چه گرمای حضورت وچه سرمای نبودنت باشد همیشه هستی...
امروز روز دیگریست یک روز از همان روزهای بی تو، در به در از این کوچه به آن کوچه. می دانم که انتهای یکی از این کوچه های انتظار خواهم مرد
خوشبختی به کسانی روی می آورد که برای خوشبخت کردن دیگران می کوشند
اینقدر تعویض نکن
گاهی می توان رابطه ها را تعمیر کرد
حتی با یک لبخند عاشقانه
تو را من چشم در راهم
صدایم کن
بگو با من تمام حرف هایت را
بگو داری ز من یادی
بگو هستی کنار من در این وادی
بگو با من بگو بامن
بگو با من تورا من چشم در راهم
بگو دوستت دارم
شهیدم کن
مالیات ندارد این گلوله ای که از دهان لب های تو شلیک می شود
می خواهم بدون اسارت دوستت بدارم،
با آزادی كنارت باشم،
بدون اصرار تو را بخواهم،
با احساس گناه تركت نكنم، با سرزنش از تو انتقاد نكنم و با تحقیر به تو كمك نكنم،
و اگر تو نیز با من چنین باشی، یكدیگر را غنی خواهیم
در بازی زندگی عاقبت ما باختیم
بس که تک خال محبت بر رفیق انداختیم
مشکلات خود را با مداد بنویس و پاک کن را در اختیار خدا بگذار
بعضی حرف ها را فقط دست ها به هم می زنند...
فقط دست ها...
گفته بودی که اگر بوسه دهی توبه کنم
که دگر بار از این گونه خطاها نکنم
بوسه دادی و چو برخاست لبم از لب تو
توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم
برات یه هدیه دارم
##**#####**##
این یه سیم خارداره. بپیچ دورت تا کسی دستش به گل من نرسه
تعداد صفحات : 41