loading...
پارس جوک|برترین اس ام اس ها|برترین جوک ها|
حسین بازدید : 61 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت

در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام

دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ

گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟

من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر

من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار

دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه

دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت

در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
پارس جوک|برترین اس ام اس ها|برترین جوک ها|زیباترین اس ام اس ها|همه جور جوک و اس ام اس|زیباترین مطالب طنز|زیبا ترین جوک ها|pars-joke.ir|
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از کدام قسمت سایت بیشتر استفاده می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1210
  • کل نظرات : 37
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 131
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 667
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 667
  • بازدید ماه : 807
  • بازدید سال : 815
  • بازدید کلی : 159,824